🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۵۳۷ : مگر دانید با دلبر به حق صحبت و یاری

(ثبت: 196677)

مگر دانید با دلبر به حق صحبت و یاری

هر آنچ دوش می‌گفتم ز بی‌خویشی و بیماری

وگر ناگه قضاء الله از این‌ها بشنود آن مه

خود او داند که سودایی چه گوید در شب تاری

چو نبود عقل در خانه پریشان باشد افسانه

گهی زیر و گهی بالا گهی جنگ و گهی زاری

اگر شور مرا یزدان کند توزیع بر عالم

نبینی هیچ یک عاقل شوند از عقل‌ها عاری

مگر ای عقل تو بر من همه وسواس می‌ریزی

مگر ای ابر تو بر من شراب شور می‌باری

مسلمانان مسلمانان شما دل‌ها نگهدارید

مگردا کس به گرد من نه نظاره نه دلداری

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا