🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۶۰ : از عشق ندانم که کیم یا به که مانم

(ثبت: 167787)

از عشق ندانم که کیم یا به که مانم

شوریده تنم عاشق و سرمست و جوانم

از بهر طلب کردن آن یار جفا جوی

دل سوخته پوینده شب و روز دوانم

با کس نتوانم که بگویم غم عشقش

نه نیز کسی داند این راز نهانم

ده سال فزونست که من فتنهٔ اویم

عمری سپری گشت من اندوه خورانم

از بس که همی جویم دیدار فلان را

ترسم که بدانند که من یار فلانم

از ناله که می‌نالم مانندهٔ نالم

وز مویه که می‌مویم چون موی نوانم

ای وای من ار من ز غم عشق بمیرم

وی وای من ار من به چنین حال بمانم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا