🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۶۴ : ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم

(ثبت: 167791)

ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم

یا مگر سودای عشق او ز سر بیرون کنم

عاشقی را دوست دارم عاشقان را دوستر

صدهزاران دل برای عاشقی پر خون کنم

سوختم در عاشقی تا ساختم با عاشقان

عاجزم در کار خود یارب ندانم چون کنم

آتشی دارم درین دل گر شراری بر زنم

آب دریاها بسوزم عالمی هامون کنم

آب دریاها بسوزد کوهها هامون شود

من ز دیده چون ببارم آبها افزون کنم

مسکن من در بیابان مونس من آهوان

هر کجا من نی زنم از خون دل جیحون کنم

گر شبی خود طوق گردد دست من در گردنش

طوق فرمان را چو مه در گردن گردون کنم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا