🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۸۴ : ای باد بوی یوسف دلها به ما رسان

(ثبت: 162846)

ای باد بوی یوسف دلها به ما رسان

یک نوبر از نهال دل ما به ما رسان

از زلف او چو بر سر زلفش گذر کنی

پنهان بدزد موئی و پیدا به ما رسان

با خویشتن ببر دل ما کز سگان اوست

امشب به داغ او کن و فردا به ما رسان

گر آفتاب زردی از آن سو گذشته‌ای

پیغام آن ستارهٔ رعنا به ما رسان

ای نازنین کبوتر از اینجاست برج تو

گر هیچ نامه آری از آنجا به ما رسان

ای هدهد سحر گهی از دوست نامه‌ای

بستان ببند بر سر و عمدا به ما رسان

با دوست خلوه کن دو بدو و آنچه گفته‌ایم

یک یک بگوی و پاسخ آن را به ما رسان

ما را مراد ازین همه یا رب وصال اوست

یارب مراد یارب ما را به ما رسان

خاقانی‌ایم سوختهٔ عشق وامقی

عذرا نسیمی از بر عذرا به ما رسان

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا