🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۲۸ : کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی

(ثبت: 162890)

کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی

ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی

راندی به گوش اول صد فصل دل‌فریبم

و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی

آن لابه‌های گرمت ز اول بسوخت جانم

زیرا که همچو آتش، یک‌سر همه زبانی

از تو وفا نخیزد، دانی که نیک دانم

وز من جفا نیاید، دانم که نیک دانی

از خون من فرستی هردم نوالهٔ هجر

یک ره به خوان وصلم ناکرده میهمانی

هستم بر آنکه خود را بی‌تو ز خود برآرم

هرچند می‌سگالم تو نیز هم برآنی

خاقانی این جفاها از تو عجب ندارد

کاخر نه در جهانی، پروردهٔ جهانی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا