🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۳۴ : با لب لعلت سخن در جان رود

(ثبت: 180530)

با لب لعلت سخن در جان رود

با سر زلف تو در ایمان رود

عقل چون شرح لب تو بشنود

پیش لعلت از بن دندان رود

هر که او سرسبزی خط تو دید

چون قلم سر بر خط فرمان رود

چون ببیند پستهٔ خط فستقیت

در خط تو با دل بریان رود

آنچه رویت را رود در نیکویی

می‌ندانم تا فلک را آن رود

چون شود خورشید رویت آشکار

ماه زیر میغ در پنهان رود

هر که روی همچو خورشید تو دید

گر همه چرخ است سرگردان رود

هست جان عطار را شیرین از آنک

شرح آن لب بر زبان جان رود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا