🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۳ : این چه سوداست کز تو در سر ماست

(ثبت: 180229)

این چه سوداست کز تو در سر ماست

وین چه غوغاست کز تو در بر ماست

از تو در ما فتاده شور و شری

این همه شور و شر نه در خور ماست

تا تو کردی به سوی ما نظری

ملک هر دو جهان مسخر ماست

پاکباز آمدیم از دو جهان

کاتشت در میان جوهر ماست

آتشی کز تو در نهاد دل است

تا ابد رهنمای و رهبر ماست

دیده‌ای کو که روی تو بیند

دیده تیره است و یار در بر ماست

ما درین ره حجاب خویشتنیم

ورنه روی تو در برابر ماست

تا که عطار عاشق غم توست

دل اصحاب ذوق غمخور ماست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا