🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۵۹ : دلبرم رخ گشاده می‌آید

(ثبت: 180555)

دلبرم رخ گشاده می‌آید

تاب در زلف داده می‌آید

در دل سنگ لعل می‌بندد

کو چنین لب گشاده می‌آید

شهسوار سپهر از پی او

می‌رود کو پیاده می‌آید

زلف برهم فکنده می‌گذرد

خلق برهم فتاده می‌آید

ای عجب چشم اوست مست و خراب

وز لبش بوی باده می‌آید

پیش سرسبزی خطش چو قلم

عقل کل بر چکاده می‌آید

ماه سر درفکنده می‌گذرد

چرخ بر سر ستاده می‌آید

آفتابی که سرکش است چو تیغ

بر خطش سر نهاده می‌آید

در صفاتش ز بحر جان فرید

گهر پاک‌زاده می‌آید

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا