🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۸۶ : گویم همه دل منی و جانی

(ثبت: 162948)

گویم همه دل منی و جانی

مانم به تو و به من نمانی

آن سایه منم که خاک خاکم

وان نور تویی که جان جانی

من خاک توام به جای اینم

تو جان منی به جای آنی

گفتم چه شود که من شوم تو

گفتا که تو من شو ار توانی

گر من توشوم تو نیست گردی

اما تو چو من شوی بمانی

بر دلدل دل چنان زن آواز

کز خندق غم برون جهانی

کز طبع تو در خزان عالم

پیداست بهار شادمانی

امروز مرا مسلم آمد

در ملک سخن خدایگانی

هم نام تو خالق الکلام است

هم نعت تو خالق المعانی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا