🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۳۴ : هم به بر این بت زیبا خوشکست

(ثبت: 192524)

هم به بر این بت زیبا خوشکست

من نشستم که همین جا خوشکست

مطرب و یار من و شمع و شراب

این چنین عیش مهیا خوشکست

من و تو هیچ از این جا نرویم

پهلوی شکر و حلوا خوشکست

خجل است از رخ یارم گل تر

با چنین چهره و سیما خوشکست

هر صباحی ز جمالش مستیم

خاصه امروز که با ما خوشکست

بجهم حلقه زلفش گیرم

که در آن حلقه تماشا خوشکست

شمس تبریز که نور دل‌ها است

دایما با گل رعنا خوشکست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا