🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۴۷ : خاصگان محرم سلطان عشق

(ثبت: 180643)

خاصگان محرم سلطان عشق

مست می‌آیند از ایوان عشق

جمله مست مست و جام می به دست

می‌خرامند از بر سلطان عشق

با دلی پر آتش و چشمی پر آب

غرقه اندر بحر بی پایان عشق

گوش بنهادند خلق هر دو کون

منتظر تا کی رسد فرمان عشق

می‌ندانم هیچکس را در جهان

کاب صافی یافت از نیسان عشق

آب صافی عشق هم معشوق راست

زانکه عشق آن وی است او آن عشق

خیز ای عطار و درد عشق جوی

زانکه درد عشق شد درمان عشق

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا