🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۸۱ : مرا قلاش می‌خوانند، هستم

(ثبت: 180677)

مرا قلاش می‌خوانند، هستم

من از دردی کشان نیم مستم

نمی‌گویم ز مستی توبه کردم

هر آن توبه کزان کردم، شکستم

ملامت آن زمان بر خود گرفتم

که دل در مهر آن دلدار بستم

من آن روزی که نام عشق بردم

ز بند ننگ و نام خویش رستم

نمی‌گویم که فاسق نیستم من

هر آن چیزی که می‌گویند هستم

ز زهد و نیکنامی عار دارم

من آن عطار دردی‌خوار مستم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا