🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۰۶ : تا عشق تو سوخت همچو عودم

(ثبت: 180702)

تا عشق تو سوخت همچو عودم

یک ذره نماند از وجودم

تا بگذشتی چو باد بر من

بر خاک فتاده در سجودم

یک لحظه ز تو نمی‌شکیبم

خود را صد ره بیازمودم

عشقت چو نشست در دلم ساخت

برخاست ز ره زیان و سودم

از جوهر عشق هر دو عالم

یک ذره ز خویش می‌نمودم

چون نیک به خود نگاه کردم

من خود به میانه در نبودم

چون من به خودی نبود گشتم

آیینه کاینات بودم

گه پردهٔ آسمان گشادم

گه چهرهٔ آفتاب سودم

از بس که بسوختم درین تاب

عطار نیم ولیک عودم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا