🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۹۷ : ای خم چرخ از خم ابروی تو

(ثبت: 180893)

ای خم چرخ از خم ابروی تو

آفتاب و ماه عکس روی تو

تا به کوی عقل و جان کردی گذر

معتکف شد عقل و جان در کوی تو

کی دهد آن را که بویی داده‌ای

هر دو عالم بوی یکتا موی تو

در میان جان و دل پنهان شدی

تا نیاید هیچ‌کس ره سوی تو

چون تویی جان و دلم را جان و دل

من ز جان و دل شدم هندوی تو

عشق تو چندان که می‌سوزد دلم

می نیاید از دلم جز بوی تو

پشت گردانید دایم از دو کون

تا ابد عطار در پهلوی تو

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا