🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶ : گر سیر نشد تو را دل از ما

(ثبت: 180202)

گر سیر نشد تو را دل از ما

یک لحظه مباش غافل از ما

در آتش دل بسر همی گرد

مانندهٔ مرغ بسمل از ما

تر می‌گردان به خون دیده

هر روز هزار منزل از ما

چون ابر بهاری می‌گری زار

تا خاک ز خون کنی گل از ما

آخر به چه میل همچو خامان

که گاه بگیردت دل از ما

یا در غم ما تمام پیوند

یا رشتهٔ عشق بگسل از ما

مگریز ز ما اگرچه نامد

جز رنج و بلات حاصل از ما

کز هر رنجی گشاده گردد

صد گنج طلسم مشکل از ما

عطار در این مقام چون است

دیوانهٔ عشق و عاقل از ما

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا