🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۸۳۴ : از دل رفته نشان می‌آید

(ثبت: 193318)

از دل رفته نشان می‌آید

بوی آن جان و جهان می‌آید

نعره و غلغله آن مستان

آشکارا و نهان می‌آید

گوهر از هر طرفی می‌تابد

پای کوبان سوی جان می‌آید

از در مشعله داران فلک

آتش دل به دهان می‌آید

جان پروانه میان می‌بندد

شمع روشن به میان می‌آید

آفتابی که ز ما پنهان بود

سوی ما نورفشان می‌آید

تیر از غیب اگر پران نیست

پس چرا بانگ کمان می‌آید

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا