🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۹۵۱ : هر آن نوی که رسد سوی تو قدید شود

(ثبت: 193549)

هر آن نوی که رسد سوی تو قدید شود

چو آب پاک که در تن رود پلید شود

ز شیر دیو مزیدی مزید تو هم از اوست

که بایزید از این شیردان یزید شود

مرید خواند خداوند دیو وسوسه را

که هر که خورد دم او چو او مرید شود

چو مشرقست و چو مغرب مثال این دو جهان

بدین قریب شود مرد زان بعید شود

هر آن دلی که بشورید و قی شدش آن شیر

ز شورش و قی آن شیر بوسعید شود

هر آنک صدر رها کرد و خاک این در شد

هزار قفل گران را دلش کلید شود

ترش ترش تو به خسرو مگو که شیرین کو

پدید آید چون خواجه ناپدید شود

چو غوره رست ز خامی خویش شد شیرین

چو ماه روزه به پایان رسید عید شود

خموش آینه منمای در ولایت زنگ

نما به قیصر رومش که تا مرید شود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا