🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل ۲۶۷ : هر خون که تو دادی چو می ناب کشیدیم

(ثبت: 205808)

هر خون که تو دادی چو می ناب کشیدیم

زهر تو به سد رغبت جلاب کشیدیم

این باب محبت همه اشکال دقیقست

ما زحمت بسیار در این باب کشیدیم

دوش از طرف بام کسی پرتو مه تافت

از ظلمت شب رخت به مهتاب کشیدیم

گر آهن بگداخته در بوتهٔ ما ریخت

گشتیم سراپا لب و چون آب کشیدیم

هر چند خسک بود از او در ته پهلو

در بستر از او محنت سنجاب کشیدیم

ای دیده به خوابی تو که با اینهمه تشویش

از غفلت این بخت گران خواب کشیدیم

وحشی نپسندند به پیمانهٔ دشمن

آن زهر که ما از کف احباب کشیدیم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا