🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

پیغام فرستادن بلبل بدست بادصبا و اشتیاق او به گل : چو می‌رفتند بر بالای کهسار

(ثبت: 181621)

چو می‌رفتند بر بالای کهسار

نسیم صبحدم آمدبه گلزار

به دامانش بزد بلبل به دستان

ز بهر دلستان آن هر دو دستان

نسیم صبحدم را گفت برخیز

برو در دامن معشوقم آویز

بگو با من ترا آرام چونست

مرا بی تو جگر یک قطره خونست

چنانم در فراقت ای دل آرام

نه صبرم ماند و نی هوش نه آرام

دلم مشتاق تست ای جان شیرین

چو میل خاطر خسرو به شیرین

اگر بار دگر رویت به بینم

به خلوت یک زمان پیشت نشینم

غم گیتی به یک جو برنگیرم

نباشم مردهٔ گر زان چه مهرم

به جز چشمم کسی رویت مبیناد

غم گیتی سر کویت مبیناد

اگر عمرت بود زین پس بمانم

وگرنه جان به عشقت برفشانم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا