🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

لیست اشعار بلبل نامه
عنوان شعر خوانش نظرات
بسم الله الرحمن الرحیم : به توفیق خدای صانع پاک 71
رفتن مرغان بحضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام و شکایت نمودن از بلبل : شنید ستم که در دور سلیمان 77
فرستادن سلیمان(ع) باز را باحضار بلبل ومراعات او ازتشویش : ز مرغان چون سلیمان قصه بشنید 87
رفتن باز بطلب بلبل و خواندن او را بسلیمان : روان شد باز تند و تیز منقار 89
گفتار بلبل با گل و غنیمت دانستن وصال : به گل بلبل همی گفت ای دل افروز 89
حکایت گفتن بلبل وعتاب کردن باغبان و عذرخواستن گل : شبی دور از لب و دندان اغیار 96
نصیحت گفتن باز بلبل را درآمدن بحضرت سلیمان علیه السلام و ملازمت شاه عادل عالم کردن : سپاه روز روشن چون برآمد 96
حکایت : به نزد خانهٔ دستور کشور 93
جواب دادن بلبل باز را و استغنا نمودن او : جوابش داد هشیار سخنگوی 87
درشتی نمودن باز بلبل را و خواندن بسلیمان علیه السلام : به بلبل گفت بشنو تا چه گویم 84
عجز آوردن بلبل به پیش باز و دستوری طلبیدن او : بدو گفت ای تو هم نیش و توهم نوش 79
پیغام فرستادن بلبل بدست بادصبا و اشتیاق او به گل : چو می‌رفتند بر بالای کهسار 83
فغان کردن گل در هجر بلبل و شکایت از روزگار : نسیم صبحدم آمد به گلشن 70
آوردن باز بلبل را و خدمت نمودن او و مدح سلیمان گفتن و عذر آوردن او : چو باز آمد به درگاه سلیمان 86
منع کردن سلیمان بلبل را از خوردن شراب و فواید آن : سلیمان گفت ای مرغ سخندان 68
حکایت هاروت و ماروت : شنیدی قصهٔ هاروت و ماروت 68
گفتار بلبل به حضرت سلیمان که یا نبی الله مستی ما از جام معنی است نه از می صورت : جوابش داد بلبل کای پیمبر 86
تمثیل آوردن بلبل منصور و اناالحق گفتن او را در حالت عشق : از آن یک جرعه می‌دادند به منصور 83
ملامت کردن سلیمان مرغان را و ستایش بلبل بر جملۀ مرغان : سلیمان چون ز بلبل قصه بشنید 95
حکایت گربه و موش و باده : شبی موشی طلب می‌کرد روزی 108
پاسخ دادن گربه موش را وندامت کردن موش از افعال خود و راضی شدن به قضا : مگر بیهوده هان ای موش خاموش 96
آمدن مرغان بدیوان و دیدن ایشان بلبل را و از هیبت او خاموش شدن ایشان را : به دیوان آمدند مرغان چو دیوان 89
جواب دادن بلبل سلیمان(ع) را که هر مرغ لائق اسرار توحید نیست : جوابش داد و گفت ای چشمهٔ نور 79
آمدن سیمرغ بخدمت سلمیان و نموداری حال گفتن به بلبل : تو سیمرغی و یک مرغت هنر نیست 120
حکایت : شنیدستم که در عهد گذشته 109
حکایت : شنید ستم من از پیر خردمند 106
مجادلۀ بلبل با باز که از غرور و پندار کاری بر نیاید جز بخدمت پیر : بیا ای باز تند و تیز پرواز 85
خطاب بلبل به طوطی و نصیحت کردن او را بخدمت پیر : به طوطی گفت ای مرغ شکرخوار 129
حکایت : شنید ستم من از پیر فتوت 118
المقاله : تو طوطی قفس را تا نمیری 75
مجادلۀ بلبل با طاوس و تسلیم شدن طاوس بوی : بیا ای مرغ رنگین جامه بی بو 89
نصیحت بلبل طاوس را به قطع کردن زینت : برو طاوس شهوت را ببر سر 95
مجادله کردن بلبل با موش خوار و جواب او : بیا ای مرغ نابالغ کجائی 93
نصیحت پذیرفتن موش خوار : ز من پندی فرا گیر ای خردمند 90
آمدن هدهد در نصیحت بلبل باو که راه بسی باریکست : بیا ای هدهد صاحب هدایت 105
جواب دادن هدهد بلبل را و اجازت دادن بلبل را : به بلبل گفت هدهدکای پریشان 84
در ختم حکایت : بشرح جان اگر ادراک داری 67
در مناجات باری تعالی : خداوندا توئی دانای عالم 76