🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
درود بر مهرداد عزیز ... بسیار زیبا و دلنشین سرودهاید... دستمریزاد 👏👏👏🌺🌺🌺
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147265
دید پور عمر به چشم خیال
مر عمر را پس از دوازده سال
گفت بابا تو را چه حال افتاد
که ز حال منت نیامد یاد
گفت از وقت مرگ تا امروز
حالتی داشتم عجب جانسوز
از سؤال مظالم مردم
دست و پا کرده بود عقلم گم
پای میشی شکست در بغداد
در پلی سخت سست و بی بنیاد
هیچ وزری نه زان به گردن من
صاحبش دست زد به دامن من
که چرا از عمارت آن پل
داشتی دست ای خلیفه کل
تا در آن تنگنای حادثه زای
رفت از دست بیزبانی پای
بود قایم چنان به عدل عمر
که شد اندر جهان به عدل سمر
عدل او روی در نهایت کرد
تا که در نام او سرایت کرد
نامش از عدل چون مکمل شد
کسر در وی به فتح مبدل شد
لشکرش زان ز کسر پشت نداد
شد موفق به فتح جمله بلاد
با چنین عدل چون محاسب گشت
بنگر تا چه حد معاتب گشت
آن که عدلش ز ظلم خالی نیست
نامش از نعت عدل عالی نیست
بلکه جز راه ظلم کم سپرد
حال فردای او چه سان گذرد
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم