🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147266
گر نبینیم به خلوت رخ چون ماه ترا
کسی از ما نگرفته است سر راه ترا
غیر می خوردن پنهان همه شب با اغیار
نیست تعبیر دگر، خواب سحرگاه ترا
گر چه صد شیشه دل پیش تو بر سنگ زدند
نشنید از دل چون سنگ، کسی آه ترا
برنداری به نگه دلشده ای را از خاک
که به مژگان همه شب پاک کند راه ترا
نور آیینه فزون می شود از خاکستر
ابر خط کم نکند روشنی ماه ترا
هر چه در خاطر من می گذرد می دانی
غافل از خویش کنم چون دل آگاه ترا؟
آن مهی یک شب و سی شب بود این مالامال
نسبتی نیست به مه،جام شبانگاه ترا
غیر افسوس نهال تو ندارد ثمری
باد پیوسته به دست است هوا خواه ترا
بحر مواج بود عالم از آغوش امید
تا که در هاله آغوش کشد ماه ترا؟
نیست ممکن که نگردد دلش از درد دو نیم
هر که صائب شنود ناله جانکاه ترا
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم