🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147266
غنچه خسبانی که از زانوی خود بالین کنند
از شکست تن کمند شوق را پرچین کنند
گرچه در ظاهر به زیردست و پا افتاده اند
بگذرند از نه فلک چون رخش همت زین کنند
سالها در خرقه پشمینه خون خود خورند
تا دم خود را چو آهوی ختا مشکین کنند
در محیط تلخ، دندان بر سر دندان نهند
تا چو گوهر استخوان خویش را شیرین کنند
کوههای درد چون رطل گران بر سر کشند
تا زطاعت پله میزان خود سنگین کنند
سنگ را سازند لعل از روی دل چون آفتاب
خانه ها را زرنگار از چهره زرین کنند
بر چراغ مرده از نور یقین عیسی شوند
دردهای کهنه را درمان به درد دین کنند
در هوا چون خرده جان شرر رقصان شود
گر ز روی شوق خون مرده را تلقین کنند
می شود در یک دم از اوتاد، چون کوه گران
کاه برگی را که آن دریادلان تمکین کنند
گرچه دارند اختیار بالش زانوی حور
چون سبو در پای خم از دست خود بالین کنند
مایه داران مروت با لب خندان چو گل
خون خود با خونبها در دامن گلچین کنند
صائب از دامان ایشان دست رغبت بر مدار
کآبهای تلخ را این ابرها شیرین کنند
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم