🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147266
هر که چون غنچه سر خود به گریبان نبرد
وقت رفتن ز گلستان لب خندان نبرد
از جهان قسمت ارباب نظر حیرانی است
نرگس از باغ بجز دیده حیران نبرد
چشم ما شور بود، ورنه کدامین ذره است
کز تماشای تو خورشید به دامان نبرد
خط گستاخ چها با گل روی تو نکرد
مور اینجاست که فرمان سلیمان نبرد
دل سودازده عمری است هوایی شده است
آه اگر راه به آن زلف پریشان نبرد
ترک سر کن که درین دایره بی سر و پا
تا کسی سر ندهد گوی ز میدان نبرد
زلفش از حلقه سراپای ازان چشم شده است
که کسی دست به آن سیب زنخدان نبرد
خاکیان را چه بود غیر گنه راه آورد؟
سیل غیر از خس و خاشاک به عمان نبرد
می رسانند به آب اهل طمع، خانه جود
خانه را حاتم طی چون به بیابان نبرد؟
در و دیوار به محرومی من می گریند
هیچ کس دامن خالی ز گلستان نبرد
تو که در مکر و حیل دست ز شیطان بردی
چه خیال است که ایمان ز تو شیطان نبرد؟
بازوی همت ما سست عنان افتاده است
ورنه گردون نه کمانی است که فرمان نبرد
صائب از بس که خریدار سخن نایاب است
هیچ کس زاهل سخن شعر به دیوان نبرد
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم