🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
درود بر مهرداد عزیز ... بسیار زیبا و دلنشین سرودهاید... دستمریزاد 👏👏👏🌺🌺🌺
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147265
یاد آن عهد که در بحر سفر می کردم
کمر سعی خود از موج خطر می کردم
چون صدف قطره اشکی که به من می دادند
می زدم بر لب خود مهر و گهر می کردم
یک جهان سوخته دل می شد اگر مهمانم
به دم گرم چراغ همه بر می کردم
گر دو صد قافله مخمور به من بر می خورد
سر خوش از میکده خون جگر می کردم
از چمن محو جمال چمن آرا بودم
چشم پوشیده ز فردوس گذر می کردم
می گرفتند بتان گوش خود از افغانم
در دل سنگ به فریاد اثر می کردم
گر چه دنباله رو قافله دل بودم
خفتگان را به سر پای خبر می کردم
ز آشنایی بی طلسم ره و رسم افتادم
من که از معنی بیگانه حذر می کردم
ای خوش آن عهد که در مصر وجود از مستی
یوسفی بود به هر جای نظر می کردم
این که عمرم همه در مرحله پیمایی رفت
کاش یک بار هم از خویش سفر می کردم
یاد عهدی که به اکسیر قناعت صائب
زهر اگر قسمت من بود شکر می کردم
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم