🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147266
رواق چرخ شد از شمع کلک من روشن
که دیده است ز یک شمع نه لگن روشن؟
اگر چراغ سهیل از نسیم کشته شود
توان نمودن از سیب آن ذقن روشن
عجب نباشد اگر سرنوشت خوان شده ام
که گشت از خط ساغر سواد من روشن
ستاره سوختگی خال چهره سخن است
ز نقطه ریزی کلک است این سخن روشن
توان ز زخم گرفتن عیار جوهر تیغ
ز جوی شیر بود حال کوهکن روشن
که ره برون ز نهانخانه عدم می برد؟
نگشته صبح شکرخند ازان دهن روشن
چراغ دل ز جگر گوشه روشنی گیرد
شد از عقیق لبت دیده یمن روشن
حدیث راست منور کند جهان صائب
ز روی صبح بود صدق این سخن روشن
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم