🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
انسانـتَـبَر وقتی پدید آمد
بغضِ درختان تا فلک پیچید
انسانـکـَمان چون پا گرفت آنگاه
آهِ حیات وحش در خود دید
– گرچه زمین اهل شکیبایی ست
دنبال راهِ نفیِ خودرایی ست …
انسانـسـِلاحِ گرم، شد پیدا
انسانِ دیگر را ز پا اَفکند
تا جادههای تنگ خودخواهی
انسانـسَـفینه کوهها را کَند
– گرچه زمین اهل شکیباییست
دنبال راهِ نفیِ خودراییست …
انسانـپـلاستیکها که زاییدند
مردابهها بر بسترِ دریا
زشت و خطرناک و پریشان شد
بیش از گذشته چهرۀ دنیا
– گرچه زمین اهل شکیباییست
دنبالِ راهِ نفیِ خودراییست:
رویای او امنیت و پاکی
در جنگل و صحرا و دشت و کوه
آهی کشید از نای جان تا رفت
تا آسمانها بغضِ این اندوه
– گرچه زمین اهل شکیباییست
دنبالِ راهِ نفیِ خودراییست …
ویروسها با هم سخن گفتند
دربارۀ این ناتوان موجود
باید که قربانی کنند او را
تا جاودان باشد حیات رود
– گرچه زمین اهل شکیباییست
دنبالِ راهِ نفیِ خودراییست …
آدم کمی بر جان خود ترسید
وقتی شنید این آیه از افلاک
با دانِشَش تدبیر اندیشید:
جادوی انسانـمـاسکها بر خاک
– گرچه زمین اهل شکیباییست
دنبال راهِ نفی خودراییست …
موجود تازه درک کرد این را
وِردی که باید خواند و ماند اینست:
با آب و خشکی مهربان باشد
خودکامگی، آغازِ نفرینَـست
– گرچه زمین اهل شکیباییست
دنبالِ راهِ نفیِ خودراییست.
فریبا نوری
دهم مرداد 1399
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (16):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (28):
مرداد 11, 1399
سلام و درود
شعری زیبا، انتقادی و البته با نشاط،
در قالبی ترکیبی و بصورت چهارپاره-ترجیع بند که تکرار بیت ترجیع هم برغنای اثر و تأثیرگذاری آن افزوده است. وجود برخی ترکیبات واژگانی نو در این سروده، حائز اهمیت است.
زبان صمیمی و صادقانه ی اثر، تلنگر مطرح شده در آن را پذیرفتنی تر می نماید.
همچنين وزن این شعر نیز مانند همه دیگری عناصر سازنده ی چنین اثری،
به روز است
(مستفعلن مستفعلن فعلن).
سپاس از شما🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 11, 1399
سلام جناب رضاپور گرامی
سپاسگزارم از حضور و دریافت نظر گرامی تان
🌷🌷🌷
پاسخ
مرداد 11, 1399
انسان ، این موجود انس گرفته بر دنیا … انسان ، این مخلوق فراموش کار عهد و پیمان …
انسان اوج صلاح و فساد است ، می تواند در نهایت زیبایی و لطافت و خداگونگی ، مظهر خدا باشد و هستی را نمودی بی مثال باشد و در عین حال می تواند مخرب و ویرانگر و عاصی …
آری انسانعاصی …
اثر بسیار زیبا و معنادار و هدفمندی را از قلم محکم و ایستاده ی شما خواندم و بهره بردم فراوان نیز…
درود بر شما
پاسخ
مرداد 11, 1399
سلام جناب جلالی گرامی
سپاسگزارم از حضور و دریافت نظر گرامی تان
و یک نکته در راستای پیامتان : در این شعر فقط یک جا کلمه انسان آمده ( انسان دیگر را زپا افکند ) و یک جا هم کلمه آدم آمده ( آدم کمی بر جان خود ترسید) و دقیقا در همین دو جا انسان مورد ستم قرار گرفته و آدم ( شاید در مقام مبدا حرکتی دوباره ) دنبال راه حل مسالمت آمیز برای بقاست. و آنچه محیط زیست و حتی این انسان یا آدم را مورد اذیت و آزار قرارداده موجودی است که من آن را انسان وابسته به ابزار (انسانبزار ) آسیب رسان؛ نامیده ام که در تمام دوران ها با ابزاری که شناسه آن دوران است تعریف شده و نه با ماهیت انسانی اش. و ویژگی این انسانبزار خودکامگی است و به همین دلیل است که زمین دنبال راهی نه برای نفی او بلکه برای نفی خودرایی و خودکامگی اوست.
با درود بیکران
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 11, 1399
درود و عرض ادب و ارادت
بانو نوری ارجمند
استاد گرانسگم
◇◇◇◇
بسیار زیبا و مسئولانه سروده اید
افرینتان باد
☆☆☆☆☆
سروده ای که بصورت نمادین، تاثیر نامطلوب رفتار انسان بر طبیعت را نشان می دهد.
طبیعت که صبورانه در مقابل رفتار نابخردانه و جاه طلبانه بشر از آن کودک نا اهل خود حمایت می کند.
مصرع گونه ای که بصورت ترکیب بند تکرار می کند: ” گرچه زمین اهل شکیبایی است”
یعنی
اولا زمین طرف همراه با تعامل است
دوما زمین صبورانه تحمل می کند
سوما شاید این صبر حد و اندازه ای داشته باشد و روزی انتقام بگیرد.
◇◇◇◇
در سایت شعر نو هم این سروده ارزشمند را دیده بودم و پیشنهاد ریزی نمودم که شاید متوجه آن نشده بودید.
از آنجا که زمین مهد پرورش و تعامل و شکیبایی ساکنان خود است. پیشنهاد واژه ای گسترده تر و محاط گونه (که سنخیتی با شخصیت طرف تعامل دارد) “مهد” را بجای “اهل” داده بودم زیرا این جمله به گونه ای پیوسته تکرار میشود.
◇◇◇◇
گر چه زمین “مهد” شکیبایی است
○○○
آرزوی سلامتی و نیک فرجامی آن گرامی را از خداوند متعال دارم .
🌿🌺🌿🌺🌿🌺
در پناه خدا
پاسخ
مرداد 11, 1399
سلام استاد گرانقدرم
سپاسگزار لطف حضور و دریافت نظرات ارزشمندتان هستم.
در مورد نقد و پیشنهادتان در سایت شعر نو متوجه زاویه دید شما شدم و به ان فکر هم کردم
در کلمه ((مهد)) با ارجاع مکانی، ثباتی مستتر است که القاگر آن است که زمین جایگاه ثابت شکیبایی است. در کلمه (( اهل)) ارجاع به منش و شیوه برخورد با یک موضوع است و می تواند جنبه بی ثباتی اغماض و چشم پوشی را بیشتر نشان دهد. لذا هنوز تمایل درونی ام به کلمه (( اهل )) است ولی واقعا باید بیشتر فکر کنم و در فرصتی مناسب. در نگاه نخست
اهل شکیبایی، بیشتر حاوی پیام اغماض است و مهد شکیبایی، با دادن ثبات به ویژگی شکیبایی ، عدول از آن را بسیار برجسته تر می کند.
باید بیشتر فکر کنم
از لطف و ارائه پیشنهادتان بسیار ممنونم.
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 11, 1399
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
درودهای پرمهر بانو نوری ادیب و اندیشمند
به به! چقدر خوانش این اثر بر جان می نشیند
و از اندیشه ی زیبایش روح طراوت می گیرد
از قلم شما همیشه یک اثر ارزشمند و ماندگار مهمانیم
تا همیشه نویسا باشید خواهر خوب پاک
بمانید و تندرست باشید👏👏👏👏
🌹
🌹🌹
🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 12, 1399
سلام مینا یار علیزادۀ عزیز
از حضور پر مهر ت بسیار سپاسگزارم
بی شک طراوت روح در اندیشه و دل توست
سپاس از بودنتان در این محفل
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 12, 1399
دروود بر شما
عالی بود👏👏👏👏
چه واژه های ترکیبی بکر و زیبایی
تصور می کنم قالب هم ابتکار خودتون هست
درسته؟
پاسخ
مرداد 12, 1399
سلام عظیمه ایرانپور عزیز
ممنونم از لطف حضورت و دریافت نظر گرامیت
اما در مورد قالب ابتکاری
بنده تلفیق ظرفیت های قالب های مختلف را در شعر امروز به هیچ عنوان یک قالب تازه و ابتکار شاعر محسوب نمی کنم. شعر امروز بنا به حال و موقعیت خود گاهی لازم است از ظرفیت های چند قالب بهره ببرد اما همچنان یک قالب اصالت دارد و محوری است. در این شعر من اصالت را به ترجیع بند می دهم چون در پایان هر بند رجعت به مفهوم پایه داریم اما قطعا از ظرفیت های قالب های دیگر هم ناخوداگاه استفاده شده. و این تعریف بدعت نیست از نظر من .
بی نهایت سپاس از حضور گرامی و درج نظر تان که باعث شد من دیدگاهم را در این زمینه مطرح نمایم. 🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 14, 1399
سپاس از لطف و صبوری شما در دادن پاسخ
پاسخ
مرداد 12, 1399
سلام
بسیار عالی
مصیبت ها ی زمین همیشه ریشه در خودخواهی بشر داشته و دارد انسانی که طبق نظریه یونگ از سایه و قسمت بدوی و حیوانی خود گریزان است با نقاب یعنی شخصیت بیرونی ا ش در اجتماع ظاهر می شود
پاسخ
مرداد 12, 1399
سلام جناب ظهوری آرام گرانقدر
سپاسگزارم که با حضور و بیان اندیشه و نظر گرامی خود نگاهی به شعر را مطرح نمودید که می تواند آغازگر یک نگرش به موضوع باشد🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 12, 1399
پاسخ
مرداد 15, 1399
سلام و سپاس از سکوتتان که خود برترین زبانهاست🌹
پاسخ
مرداد 12, 1399
….
پاسخ
مرداد 15, 1399
سلام و سپاس از حضور ارجمندتان و درج سه نقطه ای که ره به نامتناهی می برد 🌹
پاسخ
مرداد 13, 1399
درود بانو نوری گرامی
پس از مدتها شعری خواندم که به وجدم آورد و در محل کار با صدای بلند آنرا زمزمه کردم چقدر زیبا خوش آهنگ و از همه مهمتر موزون و بامعنی
دست مریزاد بانوجان
عالی بود
همواره نویسا باشید
موجود تازه درک کرد این را
وِردی که باید خواند و ماند اینست:
با آب و خشکی مهربان باشد
خودکامگی، آغازِ نفرینَـست
– گرچه زمین اهل شکیباییست
دنبالِ راهِ نفیِ خودراییست.❤️🌹🌷
پاسخ
مرداد 15, 1399
سلام مهناز نصیر پور عزیزم
بی شک به مهر و لطف خوانده ای اما بسیار خوشحالم که چنین ارتباطی با
با موسیقی و مفهوم شعر برقرار کردی
🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 14, 1399
هزاران درود به وسعت اندیشه تان
برقرار باشید
پاسخ
مرداد 15, 1399
سلام استاد گرانقدرم
بسیار خوش آمدید
ممنونم از مهر و لطفتان
🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 18, 1399
سلام ممنون ازهمراهی شمابانوی گرامی ازنظرات باارزشت محرومم نکن
قربان شما
اشعارشماراهم خواندم بسیاردلنشین واحساسی بود ماناباشید
پاسخ
مرداد 19, 1399
سلام واحترام گرامی
زیبا بودو ارجمند، در شکل و مضمون
اندیشه تان استوار🌹
پاسخ
مرداد 19, 1399
سلام واحترام گرامی زیبا بودو ارجمند، در شکل و مضمون اندیشه تان استوار🌹
پاسخ
شهریور 5, 1399
سلام، اکثر دوستان که نظر دادند شاعر هستند و فهمیم در نظرات یا انتقادها
.
اما گاهی افراد عادی مثل بنده این اشعار زیبا را میخوانند و تا جای که فهم میکنند لذت می برند به نظر بنده هم شعر زیبایی ست مانا باشید
پاسخ
شهریور 6, 1399
سلام و درود بانو
بسیار عالی است
پیروز و پاینده باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 7, 1399
درود برشما بانو نوری گرانقدر
بسیار زیبا واندیشمندانه قلم زدید
قلمتون مانا عزیز
پاسخ
شهریور 10, 1399
خانم نوری بسیار زیبا و شگفتانه بود. در خواستی از شما دارم در جهت کمک به بنده برای سرودن اشعار درست. اگر بتوانید این لطف را در حق من کنید. صمیمانه سپاسگزار میشوم🙏🙏🙏🌹🌸🌸
پاسخ
شهریور 10, 1399
پاسخ
شهریور 23, 1399
درود بر شما
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم