🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 روز باران …

(ثبت: 258545) فروردین 27, 1402 
روز باران …

داغی به سینه دارم چون خاک لاله‌‌زاران

از آتشی که افروخت، قوم سیاه‌کاران

جز اشک چون نمانده از خیل غمگساران

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

هر کس بلای جانان در جان کشیده باشد

در موسم بنفشه، اندوه چیده باشد

یا روی ارغوان را از دور دیده باشد

هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد

داند که سخت باشد قطع امیدواران

رفت از سرش دوباره هوش ربابِ چشمم

بدتر ز نرگسان شد حال خراب چشمم

هم‌هجرتان مپرسید از التهاب چشمم

با ساروان بگویید احوال آب چشمم

تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

من ماندم و دل خون در احتجاب حسرت

صف‌بستۀ کمندی در پیچ و تاب حسرت

چون غنچه‌های پرپر در انقلاب حسرت

بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت

گریان چو در قیامت چشم گناهکاران

بر جای می به جامم تیغ فراقت آمد

یک آسمان چو پنبه در احتراقت آمد

مهر و مه و ستاره در اشتیاقت آمد

ای صبح شب‌نشینان جانم به طاقت آمد

از بس که دیر ماندی چون شام روزه‌داران

ای کاش می‌نشستی یک لحظه جای عشقت

چون در دلم ندارم چیزی سوای عشقت

از ابتدا بگویم، بی‌انتهای عشقت

چندین که برشمردم از ماجرای عشقت

اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران

از گفتن هزاران،یک نیست جمعِ حاصل

جز آتش درونم شمعش کجاست محفل؟

باری که ساروان بست پندست جای محمل:

سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل

بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران

مستوری مرا نیست فرجام و حدّ و غایت

عشق است و ره ندارد بر شِکوه و شکایت

تا هست داغ لاله، موقوف این هدایت

چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت

باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران

1402.01.26

پ ن:
* برای روز اول اردی‌بهشت، روز بزرگداشت «سعدی»
* انتخاب غزل برای تضمین: به صورت تصادفی.
* دوستان در صورت تمایل جهت همراهی در این بزرگداشت، تا اول اردیبهشت ، اولین بیتی که از سعدی به ذهنشان رسید در بخش نظرها بنویسند.

با درود بیکران

 

 

 

نقدها
  1. فریبا نوری

    فروردین 31, 1402

    با درود بیکران

    از همه ی میهمانان عزیز این صفحه که با آوردن بیت یا ابیاتی از سعدی در آستانه ی روز بزرگداشت ایشان مرا همراهی و یاری کردند بی نهایت سپاسگزارم

    در میان نخبگان ادب کلاسیک پس از فردوسی که وجود زبان فارسی وامدار اوست, به زعم نگارنده ی این سطور، سهم سعدی هم در ساختن بنای محکم سخن پردازی و هم در افکندن چراغ بر جامعه ی همزمان پیرامون خودش و نیز جوامع آینده تا همین امروز (و بی گمان فردا), و روشنگری در همه ی طبقات اجتماعی از حاکمان گرفته تا مردمان عادی بسیار سنگین تر و مسئولانه تر و محسوس تر و ملموس تر بوده است.

    در بنای سخن هنوز که هنوز است از مظاهر زیبایی شناختی سخن سعدی چه منظوم و چه منثور، و چه تلفیق نثر با یک یا چند نوع نظم بسیار می توان آموخت.

    در انواع ادبیات عاشقانه هنوز که هنوز است چیره دست تر از سعدی نداریم

    در ادبیات غنایی، تعلیمی و اجتماعی و عرفانی اشعار سعدی همچنان پر از بارقه ی نبوغ و خلاقیتی است که همین امروز نیز چون ادبیات عاشقانه اش به روز است

    و من نمی دانم چرا در بزنگاه انتخاب روز شعر و ادب فارسی در کشور, روز بزرگداشت سعدی به این منظور انتخاب نشده است

    امیدوارم که جامعه ادبی امروز مخصوصا ما شاعران این انجمن وزین دین خود را به پیشینه ی ادبی و انسانی برساخته توسط این شاعر بزرگ ادا کنیم و در ترویج مهر و شعر و انسانیت و روشنگری در زمانه خود بکوشیم.

نظرها 44 
  1. طارق خراسانی

    فروردین 27, 1402

    سلام و درود
    عجب مخمس زیبایی
    آفرین
    تا به امروز چنین مخمس استخوان دار زیبایی را نخوانده بودم
    خودتان می دانید بیش از چهل مخمس سروده ام یک کدام آنان به پای این مخمس نمی رسند.
    عالی ست
    و اما شعری از حضرت سعدی
    جان گرامی مادر عزیزتان در جوار حضرت حق شاد باد.
    هرگز نشنیده‌ام که بادی
    بوی گلی از تو خوشتر آورد
    کس مثل تو خوبروی فرزند
    نشنید که هیچ مادر آورد
    در پناه خدا 🌱🌹🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌹🌱

    • فریبا نوری

      فروردین 27, 1402

      درود و سپاس فراوان استاد خراسانی عزیز
      هم از همراهی و دریافت نظر گرامیتان که با مهر نسبت به این اثر و فروتنی نسبت به آثار ارزشمند خودتان همراه است
      و هم از دعای خیرتان برای مادرم برایم باور کردنی نبود که این قدر خوب حس و حال شاعر را موقع سرودن شعر دریافت کردید …

      زنده باشید و پاینده به مهر
      درودهای بیکران

  2. رسول علی محمدی

    فروردین 27, 1402

    سلام و درودهاخانم نوری عزیز
    زیبا بود و قابل تحسین
    ممنون از حسن نظر و یاد آوری روز نکوداشت سعدی🙏🌹
    سعدی رضای دوست طلب کن نه حظ خویش.
    عبد آن کند که رای خداوندگار اوست.🙏
    سایه پرمهرتون مستدام

    • فریبا نوری

      فروردین 27, 1402

      درود جناب علی محمدی گرانقدر

      سپاس بسیار از مهر حضور و همراهی زیبایتان

  3. محمد یزدانی"جوینده"

    فروردین 27, 1402

    درود و احترام استادبانوی ارجمند ادبیات و اندیشه بسیارعالی و تحسین برانگیزسروده اید. شاهکاری از استاد سخن وغزل فارسی. این روزها که آغار سال فصل کاری جماعت کارگر هم هست من هم بیش و کم در طبقه ی زحمت کشان می کوشم در اتوبوس بین شهری هستم متاسفانه فرصت اندک است اما با توجه به پبشنهادتان مبنی بر نگارش اولین بیتی که از سعدی به ذهن می رسددرست نبود اگر برمی گشتم و دوباره می نوشتم بله سخن سعدی چندان رنگارنگ است که ظرفیت تست روانشناسی دارد راستش ابیات بسیاری به ذهنم هجوم اورد و صف زد. زمزمه شعر سعدی افتخار است از میان ابیات گرانسنگ جنابش در غزلیات بیشتر گشت می زنم هرچند دو رقیب بی نظیر دارد مولانا و حافظ، گویی که تمرکز استادان صاحبنظر از دیرباز بر خوانش گلستان بوده است چه سعدی شیرازی درنثر کهن با فاصله ا ی بسیار بزرگ ترین نویسنده تاریخ ادبیات ایران و شکسپیر دوران است پیش از اشتراک ابیاتی که بیشتر روی زبان دارم نکته ای از دکتر کاووس حسن لی بگویم مطلبش بلند است در مقایسه سه قله ی بی نظیر غزل ایران حافظ، سعدی، مولانا، مثلث متساوی الاضلاع، به تعبیر حقیر نگارنده. اما فرازی از نگارش دکترکاووس حسن لی سعدی پژوه“در پرانتز(… مولانا چنان در اوج پرواز است آسمانی که گاهی از دسترس خارج می شود، حافظ چندان با شخصیت است که در محضرش به احترامش بایددست ادب به سینه ایستاد، سعدی مستقیم و زمینی سمت هدف حرکت می کند)”یادم باشد لینک این مطلب را در کامنت بعدی بفرستم این هم بیتی از غزل سعدی
    :میان شهر ندیدی؟ که چون دویدمت از پی
    زهی خجالت مردم، چرا به سر ندویدم.
    ارادت وسپاس

    • فریبا نوری

      فروردین 27, 1402

      درود و سپاس فراوان جناب یزدانی گرانقدر

      خسته نباشید و خدا قوت

      سپاس از این که به رغم مشغله فراوان همراهی فرمودید هم به بیتی زیبا از سعدی هم به بحثی زیبا در مورد جایگاه سعدی در تاریخ ادبیات ایران

      با درود بیکران

  4. علی معصومی

    فروردین 27, 1402

    درودهای فراوان
    مهربانوی ارجمند
    خانم دکتر نوری گرامی
    ♡♡♡
    بسیار زیبا و جانانه تضمین شده
    و با قدرت قلم تاخته اید
    عالی
    ♤♤♤
    خرما نتوان خورد به این نخل که کشتیم
    دیبا نتوان بافت بدین پشم که رشتیم
    ♧♧♧
    مهرتان تابان
    و روزگارتان بهاری

    • فریبا نوری

      فروردین 27, 1402

      درودها استاد معصومی عزیز

      سپاس فراوان از لطف حضور و دریافت نظر ارجمند و نیز سپاسی دیگر بابت همراهیتان در این بزرگداشت

      با درود بیکران

  5. پروانه آجورلو

    فروردین 27, 1402

    درود بانو
    بسیار قوی و استخوان دار تضمین شده
    👏👏👏👏👏🌺🌺🌺
    قلمتان نویسا

    • فریبا نوری

      فروردین 27, 1402

      درود و سپاس از لطف حضور ت پروانه آجرلوی عزیز

      🌷🌷🌷

  6. فاضله هاشمی

    فروردین 27, 1402

    گر برود جان ما
    در طلب وصل دوست
    حیف نباشد که دوست
    دوست تر از جان ماست

    • فریبا نوری

      فروردین 27, 1402

      درود و سپاس از همراهیت فاضله هاشمی عزیز

      🌷🌷🌷

  7. فروردین 27, 1402

    با سلام مجدد

    این اثر نفیس اگر “توأمان با اشک سروده نمیشد” محال بود تا این حد زیبا شود.

  8. طارق خراسانی

    فروردین 27, 1402

    ببخشید نت رفت پیام بدون نام آمد.

    • فریبا نوری

      فروردین 27, 1402

      درود و سپاسی دیگر از مهر حضور دوباره تان استاد خراسانی عزیز
      بله من هم همین طور فکر می کنم
      .‌🙏🍃🙏

  9. معین حجت

    فروردین 27, 1402

    به به …
    دست مریزاد بانو …
    بسیار دلنشین سروده اید …
    درود بر شما 👏👏👏

    • فریبا نوری

      فروردین 27, 1402

      درود و سپاس از مهر حضورتان 🌷🙏🌷

  10. سیدمحمدرضا لاهيجی

    فروردین 28, 1402

    سلام

    بگذار تا مقابل روی تو بگذریم

    دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

    شوق است در جدایی و جور است در نظر

    هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم

    روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست

    بازآ که روی در قدمانت بگستریم

    ما را سری ست با تو که گر خلق روزگار

    دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

    گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من

    از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

    ما با توئیم و با تو نه‌ایم اینت بوالعجب

    در حلقه‌ایم با تو و چون حلقه بر دریم

    نه بوی مهر می‌شنویم از تو ای عجب

    نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم

    از دشمنان برند شکایت به دوستان

    چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟

    ما خود نمی‌رویم دوان در قفای کس

    آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم

    سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند

    چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم

    عالی‌جناب سعدی

    • سیدمحمدرضا لاهيجی

      فروردین 28, 1402

      مخصوصاً این نغز شعر در همجواری صدای ملکوتی استاد شجریان بی نظیرست!

      • فریبا نوری

        فروردین 28, 1402

        درودها و سپاس فراوان از مهر و همراهیتان جناب دکتر لاهیجی گرانقدر
        بله همین طور است
        شعر سعدی که در این سرزمین همیشه زنده است
        صدای ملکوتی استاد شجریان نیز بی گمان تا نسل ها در قلب مردمانش خواهد بود
        با درود بیکران

  11. برهان جاوید

    فروردین 28, 1402

    درود
    بسیار ارزشمند و خواندنی و منسجم

    داغی به سینه دارم چون خاک لاله‌‌زاران
    از آتشی که افروخت، قوم سیاه‌کاران
    جز اشک چون نمانده از خیل غمگساران

    بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
    کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

    این تضمین چه خوش نشسته و چه مفهوم والایی
    دستمریزد
    و هیچ وقت نمی شود این شاهکار سعدی را خواند و کیفور نشد

    در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
    بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

    ❤️🌹🌹🌹👏👏👏

    • فریبا نوری

      فروردین 29, 1402

      درودها جناب جاوید گرانقدر
      سپاس بسیار از مهر حضور و همراهی ارجمندتان

  12. طلعت خیاط پیشه

    فروردین 28, 1402

    سرکار خانم دکتر فریبا نوری ارجمند
    زیبایی قلمتان ستودنی است
    درود بر شما
    گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی
    ورنه بسیار بجویی و نیابی بازم
    ❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸🍃🌿🌿

    • فریبا نوری

      فروردین 29, 1402

      درود استاد خیاط پیشه عزیز
      سپاس بسیار از مهر و همراهی ارجمندتان

  13. محمد یزدانی"جوینده"

    فروردین 28, 1402

    درود واحترام مجدد. گفت و گوی کتاب ماه ادبیات با دکترکاووس حسن لی. لینک مطلب حدیث خوش سعدیhttp://ensani.ir/fa/article/203998/———

    • فریبا نوری

      فروردین 29, 1402

      درود ی دوباره و سپاس فراوان

  14. غلامحسین جمعی

    فروردین 29, 1402

    داغی به سینه دارم چون خاک لاله‌‌زاران
    از آتشی که افروخت، قوم سیاه‌کاران
    جز اشک چون نمانده از خیل غمگساران
    بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
    کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
    هر کس بلای جانان در جان کشیده باشد

    درودو سپاس بر استاد بزرگوارو فرهیخته و با ذوقم
    سرکارخانم فریبا نوری دست مریزاد کاریسا بسیار زیبا و ماندگارو دوست داشتنی محکم و استخوان دار
    در ضمن مطلبی در قسمت چرخان قرار است فردا منتشر شود تحت عنوان
    ” آیا به هر قیمتی باید رباعی سرود؟” که در ارتباط با مطلب قبلی است و بدینوسیله از ان بزرگوار دعوت میکنم در صورت امکان حضور یابید و حداقل با طنزی هم که در آن است کمی خستگی را برطرف نمایید
    پیشاپیش تشکرو قدردانی میکنم
    🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏🙏

    • فریبا نوری

      فروردین 29, 1402

      درود استاد جمعی گرانقدر
      سپاس بسیار از مهر حضور و دریافت نظر ارجمند، و نیز از دعوت به مطلب

  15. رضا محمدصالحی

    فروردین 30, 1402

    غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
    به طاقتی که ندارم کدام بار کشم

    این بیت در همان اول به ذهنم رسید نمی دانم چرا

    اما غزلیات حضرت سعدی را از جان دوست دارم

    درود بر شما بانوی ادیب
    تضمین بسیار زیبایی است 🌹🌹🌹

    • فریبا نوری

      فروردین 31, 1402

      درود استاد محمدصالحی ارجمند
      سپاس بسیار از لطف حضور و همراهی زیبایتان

  16. فروردین 30, 1402

    .
    جز خیال خوب تو
    ای رفته از دست
    خانه‌ای خواهم یافت آیا؟

    عطر منتشر شب‌بوها
    پاسخ می‌دهد:
    پرسیدن غفلت کردن است!

    و درخت با سکوت خویش
    تایید می‌کند

    صدیق.
    .

    • فریبا نوری

      فروردین 31, 1402

      سلام و سپاس از همراهیتان

  17. محمد حسنی

    فروردین 31, 1402

    درود بر شما استاد نوری عزیز
    بسیار زیبا لذت بردیم
    پاینده باشید
    در پناه خدا۹🌷🌷

    تا خار غم عشقت آويخته در دامن. کوته نظري باشد رفتن به گلستان ها

    • فریبا نوری

      فروردین 31, 1402

      درود جناب حسنی عزیز
      سپاس از لطف حضور و همراهی زیبایتان

  18. مهدی سیدحسینی

    فروردین 31, 1402

    درود خانم نوری
    موفق باشید ان شاء الله
    🌹🌹

    • فریبا نوری

      اردیبهشت 1, 1402

      درود و سپاس فراوان استاد سید حسینی عزیز

  19. الیاس امیرحسنی

    اردیبهشت 1, 1402

    درود بر استاد مهربانو فریبا نوری
    تضمینتان بسیار زیباست
    با ساربان بگویید احوال آب چشمم
    تا بر شتر مبندد محمل به روز باران🌺🌺🌺🌺🌸🌸🌸🌸

    • فریبا نوری

      اردیبهشت 1, 1402

      درود جناب امیرحسنی گرانقدر
      سپاس بسیار از مهر حضورتان
      تبدیل واج سایشی «و» به واج انفجاری «ب» در طول زمان اتفاق افتاده، اصل کلمه در شعر سعدی «ساروان» است که در سایت گنجور نیز به همین صورت ثبت شده. همچنین “نبندد” اصل کلمۀ به کار رفته در این شعر سعدی است و نگارنده در آن دست نبرده است.
      با درود بیکران

      • الیاس امیرحسنی

        اردیبهشت 2, 1402

        درود فراوان برمهربانو استاد نوری عزیز
        بنده قصد جسارت بدان بانوی بزرگ در شعر وادب نداشته ام من هم چون دیگردوستان می خواستم بیتی که از سعدی در ذهنم نقش بسته بود را بیاورم که خوب شکل نادرست آن را بی آن که بدانم آورده ام از یادآوری شما ممنونم و امیدوارم بنده را ببخشید .🌺🌺🌺🌸🌸🌸🙏🙏🙏🙏

  20. زهرا آهن

    اردیبهشت 2, 1402

    درود بر شما مهربانوی فرزانه

    سپاس از هموندی این سروده‌ی زیبا

    به دعوت شما این بیت از حضرت سعدی را در این صفحه به یادگار می‌گذارم

    بساط سبزه لگد کوب شد به پای نشاط

    ز بس که عارف و عامی، به رقص بر جستند

    شاد و پیروز باشید🙏🍃🌷🌺

    • فریبا نوری

      اردیبهشت 2, 1402

      به سرو گفت کسی میوه ای نمی آری؟!
      جواب داد که: آزادگان تهی دستتد

      درود زهرا آهن عزیز
      سپاس بسیار از همراهیت

  21. امیر وحدتی "یگانه"

    اردیبهشت 2, 1402

    درودها بر استاد بانوی غزل سرکار خانم نوری.
    مخمس بسیار زیبا و جانانه ای را مهمانتان بودم و لذت بردم و تک بیتی ذیل از استاد سخن سعدی شیرین سخن را تقدیم حضور می نمایم :
    ای بلبـل اگـر نالی من با تو هم آوازم
    تو عشق گلی داری من عشق گل اندامــی

  22. مدینه ترکاشوند

    اردیبهشت 5, 1402

    کوتاه می‌نویسم احسنت
    ایستاده خواندم ماه بانوی زیبا قلم

  23. اردیبهشت 11, 1402

    غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
    به طاقتی که ندارم کدام بار کشم

    سلام بر فریبای نوری عزیز

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا