غم غمگین است

.

 از هنرها ، یک هنر ، خط بود ؛ و هست 

بعد  اشعـار ، این هنر ؛ ریزد ؛ ز دست 

من ، به شعــرت ، شک کم تر ،  داشتم 

تا ، به نسخ تعلیق ، یا ، خط شکست 

کاش ! سطری ، با چنین خط ، داشتم

راه ، دارد ؟ نی توانی ؟ بند و بست 

شربتی ….. قرصی ..، و یا ، کار دگر 

می توان این ماهی ،آوردن ، به شست ؟

من ، دعــــا کردم ؛ که  باشد ؛ شعر تو 

خـط ،یقیناً ، ازتو ، بوده ست؛ از الـست 

…………………………………………………….

شادمان خوانش  شدم . 

        درود    ​

.

سلام و عرض عدب و احترام…

باید برای سروده ها و خوشنویسی های عمو درویش ایستاده دست زد..

شک ندارم این شعر از قلم خودتان است..

چون حرف در شعر بدجور آشناست…..

درود حضرت دوست .

خط الحسن جمال مرء

إن کان لعالمٍ فَأحسَن

الدَّرُّ مع النّبات أحلی

والدُّرُّ مع البنات ازین

فوق ممتاز است این خط به عنوان کسی که در رشته ی خوشنویسی ممتازی دارم این نظر را می دهم . از این سروده ی نغز هم حظ بردم دست مریزاد

سلام و عرض احترام..

درود بر شما…

بازهم شاهد خط و رباعی ناب و دلنشینتون بودیم…
سپااااااااس….

فقط جسارتا مصرع دوم حشو نداره؟…

با عرض پوزش از سوالم…صرف جهت آموختن پرسیدم….

موفق و سعادتمند باشید

واقعا عالی

تقدیم شما 

یک قطره ی اشک خلوت «درویش»ی

بردرد هزار همچو من تسکین است…

چه از درویش باشد و چه از نادرویش زیباست.

درودها
کرشمه ی جوهر بر کاغذتان تماشایی ست

سلام مهربان داداشم

استاد بزرگوار زیباس مهربانی تون بی پایان 

شادیتون روز افزون

غمتون فراری

لحظه هاتون پراز شادی

ارزوی بهترینها رو دارم براتون

نظری هم که درباره زیبایی شعرتون ندارم

چون همیشه بی نظیر و منم که در حد نظر نیستم ولی داداش خیلی قشنگه هم خط زیباتون هم شعرهای نابتون

موفق باشید و حق یارتون

سلام آبجی واستاد معرفت وعشق ومهربانی

خوشحالم که هستی وبمان همیشه یاحق

سلام و درود خدمت حضرت درویش عزیزم

واااای بر من که تازه دارم این شعر گوهرگونه را می خوانم

الان تاریخ را نگاه کردم دیدم آن زمان در شمال و مشغول کار بوده ام

چه شعر زیبایی !!

درویش عزیزم وقتی شما می توانید به این زیبایی شعر بگویید چرا گوشه ای نشسته ای و هی غر می زنی؟

از خداوند سبحان سلامتی و طول عمر برایتان آرزومندم

سلامی دوباره درویش جان کاش مصرع دوم بیت اول را ابتدا می آوردی

ازبس که ریا ورنگها رنگین است

بردوش زمانه عشق ما سنگین است
در غربتِ دل, صِدق وصفا میمیرد
زانو به بغل گرفته غم, ,غمگین است

سلام و دورد خدمت استاد دولتی عزیز … 

انچه در افرینش هنر را رقم زد عشق بود.. به حقیقت کدام هنرمند عاشق نیست چرا که عشق سر منشا خلقت است و هنر هم شاهکار عشق هنرمند است حال چه میخواهد شعر باشد چه خط و نقاشی و موارد دیگر …

همه ما تجاربی را در ضمیر ناخود اگاه خود اندوخته ایم که این جهان ماده مانع ازدسترسی و شناخت کامل این زیبایی هاست و این هنر و اشعار زیبا هم منشا همین اگاهی ضمیر ناخوداگاه ماست که روزنه ای باز میکند به جهان مادی و گاها یادآور عظمت وجودمان است که اینگونه تجلی نور و معرفت را به نمایش میگذارد از عظمت عشق پروردگار و نورانیت و حسن جمال او …دورد خدا بر همه عاشقان و همچنین شما عزیز 

درود جناب دولتی عزیز ؛ 

سروده زیبای شما را خواندم و از شاهکار خوشنویسی شما مستفید و محظوظ گشتم ، به ویژه اینکه از مصرع ماندگار حضرت حافظ در نگارش این اثر گرانقدر بهره جسته اید .

توفیقتان افزون به مدد الهی …

زمان در سالیان بر پوسته انسان چه ظاهر و چه باطن او اثر میگذارد و این در نگرش ما هم در هر دوران تاثیر میگذارد که کماکان در اشعار و ادبیات تمامی عرفای ما این مسله فاحش بوده که در هر دوره ای نوع ادبیات و نگرش انان تغیر نمود که موجب خلق اثار مختلفی بوده ایم از یک شاعر یا هنرمند … گاهی شاید به گذشته ها بنگریم و بگویم یادش بخیر آن احساس های ناب ،یادش بخیر آن همه تجلی و شور و شوق ،یادش بخیر آن همه نیرو و انرژی و یادش بخیر آن نگاه عمیق و روشن به هستی و آهی بکشم از گذشت دروان ها اما به حقیقت هیچ چیزی تغیر نمیکند و این ما هستیم که تابع زمان میشویم و از خود دور میشویم و آنگاه که از خود دور شویم این احساس به سراغمان می آید که یادآور ما شود که برگیرید به خود تا همانی باشید که بودید …. انشالله سلامت و شاد باشید 

عالی بود، هم شعر هم خط 

سلام وعرض ادب

زیبا سرودید .شاعریتان مستدام

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

به به

چقدر عالی و چشم نواز ست این اثر زیب را و دل انگیز

یاد هست استاد ، بیتی از اشعارم را در تلگرام ( یکی از کانال شعر ) نوشته بودند که هنوز هم به یادگار دارم

از هنر های زیابیتان لذت می برم استاد دولتی گرانقدر

زنده باشید به مهر

از شعر قشنگتان نیز بهره مند شدم

عالی ست