🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 کیمیا سه

(ثبت: 262577) مرداد 12, 1402 

 

عادت شده هر روز عکست را ببینم
انگار یک لحظه کنارت می نشینم

تو ساکتی و خیره در چشمانم اما
من با تو در راز و نیازم نازنینم

من طرح محو خنده ات را دوست دارم
عادت شده هر روز عکست را ببینم

شاید بگویی اولین عاشق نبودم
اما بدان ای مهربان من آخرینم

بدنام کوی و برزنم ، چون شیخ صنعان
عشق تو شد رکن همه دنیا و دینم

شبگردم و از سِحر عشق کیمیایی
تنهاترین ، عاشق ترین مرد زمینم

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. فاضله هاشمی

    مرداد 12, 1402

    من از چشم های تو
    زندگی را برداشتم
    زنده ماندن
    کار دکتر هاست

    • ماه بانوی سرزمینم
      سلام و درود
      از خواندن یادداشتت لذت بردم
      مهرت ماندگار

  2. مهرداد مانا

    مرداد 12, 1402

    سلام
    یک نکته عرض کنم در مورد تلمیح که اگر اشاره به داستان با قرینه ی قوی تری صورت بگیرد ، نتیجه مطلوب تر خواهد شد .
    مثلا اینجا که بحث شیخ صنعان و رسوایی و رکن و دین آمده ، نسبتا کار خوب در آمده اما مثلا یک اشاره به دختر ترسا هم می شد ، باعث التذاذ ادبی بیشتری می شد .

    • دوست خوب
      شاعر فرهیخته
      سپاس از دقت نظرت و سپاس بیشتر به خاطر راهنمایی هایت
      بدون شک به کار خواهم بست
      مهرت ماندگار

  3. طلعت خیاط پیشه

    مرداد 12, 1402

    جناب شرعی ارجمند
    درود بر شما زیبا سروده اید
    👏🌸👏🌸🌿

    • ماه بانوی سرزمینم
      استاد بزرگوارم
      خدا را شاکرم که مورد پسند طبع ظریف پسندتان واقع شده است
      سپاس از بذل محبت شما

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا