🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

رستگاران

(ثبت: 208376)

در غریوِ سنگینِ ماشین‌ها و اختلاطِ اذان و جاز
آوازِ قُمری‌ِ کوچکی را
شنیدم،
چنان که از پسِ پرده‌یی آمیزه‌ی ابر و دود
تابشِ تک‌ستاره‌یی.

 

 

آنجا که گنه‌کاران
با میراثِ کمرشکنِ معصومیتِ خویش
بر درگاهِ بلند
پیشانیِ‌ درد
بر آستانه می‌نهند و
بارانِ بی‌حاصلِ اشک
بر خاک،
و رهایی و رستگاری را
از چارسویِ بسیطِ زمین
پای‌درزنجیر و گم‌کرده‌راه می‌آیند،
گوش بر هیبتِ توفانی‌ِ فریادهای نیاز و اذکارِ بی‌سخاوت بسته
دو قُمری
بر کنگره‌ی سرد
دانه در دهانِ یکدیگر می‌گذارند
و عشق
بر گردِ ایشان
حصاری دیگر است.

 

۱۳۴۹ توس

 

 

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا