🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

شمارهٔ ۱۴۹ : یکی را دیدم اندر ری که دایم

(ثبت: 191603)

یکی را دیدم اندر ری که دایم

همی نالید از درد جدایی

به خون دل همی مویید و می‌گفت

بتان را نیست الا بیوفایی

چو بر ما حاصل آخر خود همین بود

نبودی کاش از اول آشنایی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا