🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۰۳۰ : نیمیت ز زهر آمد نیمی دگر از شکر

(ثبت: 193704)

نیمیت ز زهر آمد نیمی دگر از شکر

بالله که چنین منگر بالله که چنان منگر

هر چند که زهر از تو کانیست شکرها را

زان رو که چنین نوری زان رنگ چنان انور

نوری که نیارم گفت در پای تو می‌افتد

معنیش که درویشا در ما بنگر خوشتر

در من که توم بنگر خودبین شو و همچین شو

ای نور ز سر تا پا از پای مگو وز سر

چون در بصر خلقی گویی تو پر از زرقی

ای آنک تو هم غرقی در خون دل من تر

ار زانک گهر داری دریای دو چشمم بین

ور سنگ محک داری اندر رخ من بین زر

آن شیر خدایی را شمس الحق تبریزی

صیدی که نه روبه شد او را به سگی مشمر

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا