🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۳۵۷ : پیام کرد مرا بامداد بحر عسل

(ثبت: 194350)

پیام کرد مرا بامداد بحر عسل

که موج موج عسل بین به چشم خلق غزل

به روزه دار نیاید ز آب جز بانگی

ولیک عاقبت آن بانگ هم رسد به عمل

سماع شرفه آبست و تشنگان در رقص

حیات یابی از این بانگ آب اقل اقل

بگوید آب ز من رسته‌ای به من آیی

به آخر آن جا آیی که بوده‌ای اول

به جان و سر که از این آب بر سر ار ریزد

هزار طره بروید ز مشک بر سر کل

شراب خوار که نامیخت با شراب این آب

کشد خمار پیاپی تو باش لاتعجل

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا