🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۴۸ : هر که در بند خویشتن نبود

(ثبت: 167675)

هر که در بند خویشتن نبود

وثن خویش را شمن نبود

آنکه خالی شود ز خویشی خویش

خویشی خویش را وطن نبود

من مگوی ار ز خویش بی خبری

زان که از خویش مرده من نبود

در خرابات هر که مرد از خویش

تن او را ز من کفن نبود

ارنه‌ای مرده هر چه خواهی گوی

از همه جز منت سخن نبود

با سنایی ازین خصومت نیست

زین خصومت ورا حزن نبود

مست باش ای پسر که مستان را

دل به تیمار ممتحن نبود

راستی را همی چو خواهی کرد

نیستی جز هلاک تن نبود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا