🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۴۹۰ : گر چه رویش ز لطافت ز نظر پنهان است

(ثبت: 172781)

گر چه رویش ز لطافت ز نظر پنهان است

هر که را می نگرم در رخ او حیران است

می توان خواند ز پشت لب او بی گفتار

سخنی چند که در زیر لبش پنهان است

حسن او پا به رکاب از خط مشکین شد و باز

فتنه مشغول صف آرایی آن مژگان است

دل عاشق شود از پرده ناموس سیاه

این چراغی است که مرگش به ته دامان است

چرخ یک حلقه چشم است و زمین مردمکش

دو جهان زیروزبر چون دو صف مژگان است

شاهدی نیست سزاوار تماشا، ورنه

در گل تیره ما آینه ها پنهان است

ریشه نخل کهنسال فزون می باشد

حرص با طول امل لازمه پیران است

صائب از دیدن خوبان نتوان دل برداشت

ورنه برداشتن دل ز جهان آسان است

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا