🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۲۰ : که به سیب ذقنش چشم هوس دوخته است؟

(ثبت: 172811)

که به سیب ذقنش چشم هوس دوخته است؟

که سهیل (از) عرق شرم برافروخته است

چون ز آتشکده دل به سلامت گذرد؟

آن که از پرتو مهتاب رخش سوخته است

ما چو طاوس ز بال وپر خود در دامیم

دام زلف تو چه صد چشم به ما دوخته است؟

ترتیب کرد مرا عشق و به جایی نرسید

ابر نیسان چه کند، دانه ما سوخته است

خنده صبح به فانوس تجلی دارد

تا ز شمع رخت آیینه برافروخته است

در زبان آوری خانه ما حرفی نیست

نه چو طوطی سخن از آینه آموخته است

بوسه ای گر نربوده است ز یاقوت لبش

دهن لاله چرا تا به جگر سوخته است؟

آتش از خانه همسایه به همسایه فتد

صائب از پهلوی دل درد و غم اندوخته است

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا