🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۳۰ : من و تو دوش شب بیدار بودیم

(ثبت: 194691)

من و تو دوش شب بیدار بودیم

همه خفتند و ما بر کار بودیم

حریف غمزه غماز گشتیم

به پیش طره طرار بودیم

بیا تا ظاهر و پیدا بگوییم

که با عشق نهانی یار بودیم

اگر چه پیش و پس آن جا نگنجد

به پیش صانع جبار بودیم

عجب نبود اگر ما را ندیدند

که ما در مخزن اسرار بودیم

بیاوردیم درها ارمغانی

که یعنی ما به دریابار بودیم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا