🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۴۵ : شراب شیره انگور خواهم

(ثبت: 194721)

شراب شیره انگور خواهم

حریف سرخوش مخمور خواهم

مرا بویی رسید از بوی حلاج

ز ساقی باده منصور خواهم

ز مطرب ناله سرنای خواهم

ز زهره زاری طنبور خواهم

چو یارم در خرابات خراب است

چرا من خانه معمور خواهم

بیا نزدیکم ای ساقی که امروز

من از خود خویشتن را دور خواهم

اگر گویم مرا معذور می دار

مرا گوید تو را معذور خواهم

مرا در چشم خود ره ده که خود را

ز چشم دیگران مستور خواهم

یکی دم دست را از روی برگیر

که در دنیا بهشت و حور خواهم

اگر چشم و دلم غیر تو بیند

در آن دم چشم‌ها را کور خواهم

ببستم چشم خود از نور خورشید

که من آن چهره پرنور خواهم

چو رنجوران دل را تو طبیبی

سزد گر خویش را رنجور خواهم

چو تو مر مردگان را می دهی جان

سزد گر خویش را در گور خواهم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا