🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۴۹ : زنهار مرا مگو که پیرم

(ثبت: 194729)

زنهار مرا مگو که پیرم

پیری و فنا کجا پذیرم

من ماهی چشمه حیاتم

من غرقه بحر شهد و شیرم

جز از لب لعل جان ننوشم

غیر سر زلف او نگیرم

گر کژ نهدم کمان ابرو

در حکم کمان او چو تیرم

انداخته‌ای چو تیر دورم

برگیر که از تو ناگزیرم

پرم تو دهی چرا نپرم

میرم چو تویی چرا بمیرم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا