🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۶ : این چنین صورت گر از آب و گلست

(ثبت: 164083)

این چنین صورت گر از آب و گلست

چون بمعنی بنگری جان و دلست

نرگسش خونخواره‌ئی بس دلرباست

سنبلش شوریده‌ئی بس پر دلست

هندوی زلفش سیه کاری قویست

زنگی خالش سیاهی مقبلست

هر چه گفتم جز ثنایش ضایعست

هر چه جستم جز رضایش باطلست

تا برفت از چشم من بیرون نرفت

زانکه برآن روانش منزلست

خاطرم با یار ودل با کاروان

دیده بر راه و نظر بر محملست

دل کجا آرام گیرد در برم

چون مرا آرام دل مستعجلست

می‌روم افتان و خیزان در پیش

گر چه ز آب دیده پایم درگلست

من میان بحر بی پایان غریق

آنکه عیبم می‌کند برساحلست

دوستان گویند خواجو صبر کن

چون کنم کز جان صبوری مشکلست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا