🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درودبرشما احسنتم .عالیست. 🌺🌺🌺
صفا یغمایی در مُشابہ
درودسید بزرگوار خیلی تلخ وزیباست 🌺🌺🌺
صفا یغمایی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
درودجناب خراسانی مخمس زیباییست احسنتم. 🌺🌺🌺
درود و سپاس حمید جان . همیشه لطف داری🌹
سلام و درود استاد خراسانی گرانقدر. متشکرم از عنایت ارزشمند حضرتعالی🌷🌹
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146443
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
مرا ز پیر خرابات این سخن یادست
که غیر عالم آب آنچه هست بر بادست
تهی است چشم تو از سرمه سلیمانی
وگرنه شیشه گردون پر از پریزادست
ز کلفت است خطر بیش سخت رویان را
که زنگ، تشنه آیینه های فولادست
ازان به زندگی خویش خلق می لرزند
که دایم از نفس این شمع در ره بادست
ز کار خویش هنرمند را نصیبی نیست
ز جوی شیر به جز خون چه رزق فرهادست؟
مشو ز دیدن رخسار نوخطان غافل
اگر چه مشق جنون بی نیاز از استادست
ز هر نسیم دلش همچو بید می لرزد
ز برگریز خزان سرو اگر چه آزادست
من از رسیدن روزی به خویش دانستم
که رزق مردم بی دست و پا خدادادست
زبان شانه درازست بر سر عالم
ز نسبتی که سر زلف را به شمشادست
ز بیم سیل خراب است خانه معمور
ز گنج، خانه ویرانه صائب آبادست
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم