🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۸۳ : تر نسازد گریه های ابر نیسانی مرا

(ثبت: 171474)

تر نسازد گریه های ابر نیسانی مرا

جوهر دیگر بود در گوهرافشانی مرا

چون نباشم یک سر و گردن بلند از آفتاب؟

می کند زخم تو بر گردن گریبانی مرا

گر نمی شد دانه خال تو خضر راه کفر

سبحه می انداخت در دام مسلمانی مرا

در قیامت هم نخواهم از عتابش شکوه کرد

زین زبان بندی که کرد آن چین پیشانی مرا

عشق تا دست نوازش بر سر دوشم کشید

عمر چون کاکل به سر شد در پریشانی مرا

از هوا گیرد خطر را کشتی من چون حباب

هر نسیمی می تواند کرد طوفانی مرا

ظاهرم گو جلوه گاه صورت دیبا مباش

بس بود آیینه سان تشریف عریانی مرا

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا