🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درودبرشما احسنتم .عالیست. 🌺🌺🌺
صفا یغمایی در مُشابہ
درودسید بزرگوار خیلی تلخ وزیباست 🌺🌺🌺
صفا یغمایی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
درودجناب خراسانی مخمس زیباییست احسنتم. 🌺🌺🌺
درود و سپاس حمید جان . همیشه لطف داری🌹
سلام و درود استاد خراسانی گرانقدر. متشکرم از عنایت ارزشمند حضرتعالی🌷🌹
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146443
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت
دو دست صبح به روی خود آفتاب گرفت
ز فیض حسن تو عالم آنچنان سیراب
که می توان ز گل کاغذی گلاب گرفت
ز عشق بس که مهیای سوختن گشتم
به دامن ترم آتش ز ماهتاب گرفت
یکی هزار شد امید، خاکساران را
ز بوسه ای که لب بام از آفتاب گرفت
قرار نامه سیاهی به خویش هر کس داد
چو لاله، داد دل خویش از شراب گرفت
دل سیاه مرا رهنمای رحمت شد
چو سیل دامن دریا به اضطراب گرفت
مگر به اشک ندامت سفید نامه شود
رخی که رنگ ز گلگونه شراب گرفت
من از ثبات قدم ناامید چون باشم؟
که سنگ، باده لعلی ز آفتاب گرفت
عبیر رحمت فردوس، رزق سوخته ای است
که رخت خوش به دود دل کباب گرفت
به وصل دولت بیدار کی رسی، هیهات
ترا که آینه چشم، زنگ خواب گرفت
ز عدل عشق ندارم شکایتی صائب
اگر چه گنج خراج من از خراب گرفت
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم