🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۸۴ : برسر کوی عشق بازاریست

(ثبت: 164111)

برسر کوی عشق بازاریست

که رخی همچو زر بدیناریست

دل پرخون بسی بدست آید

زانکه قصاب کوچه دلداریست

نخرد هیچکس دلی بجوی

بنگر ای خواجه کاین چه بازاریست

برسر چار سوی خطهٔ عشق

رو بهر سو که آوری داریست

سر که هست از برای پای انداز

بر سر دوش عاشقان باریست

یوسف مصر را بجان عزیز

بر سر هر رهی خریداریست

زلف را گر سرت نهد بر پای

برمکش زانکه اوسیه کاریست

غمزه را پند ده که غمازیست

طره را بند نه که طراریست

آنکه خواجو ازو پریشانست

زلف آشفته کار عیاریست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا