🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۹۷ : برخیز و برو باده بیار ای پسر خوش

(ثبت: 167724)

برخیز و برو باده بیار ای پسر خوش

وین گفت مرا خوار مدار ای پسر خوش

باده خور و مستی کن و دلداری و عشرت

و اندوه جهان باد شمار ای پسر خوش

رنج و غم بیهوده منه بر دل و بر جان

و آن چت بنخارد بمخار ای پسر خوش

خواهی که بود خاک درت افسر عشاق

در باده فزون کن تو خمار ای پسر خوش

ناموس خرد بشکن و سالوس طریقت

وز هر دو برآور تو دمار ای پسر خوش

زهد و گنه و کفر و هدی را همه در هم

در باز به یک داو قمار ای پسر خوش

تا زنده شود مجلس ما از رخ و زلفت

در مجلس ما مشک و گل آر ای پسر خوش

از جان و جوانی نبود شاد سنایی

تا دل نکند بر تو نثار ای پسر خوش

صد سجدهٔ شکر از دل و از جان به تو آرد

او را ز چه داری تو فگار ای پسر خوش

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا