🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۲۷ : دل به سودای تو جان در بازد

(ثبت: 180423)

دل به سودای تو جان در بازد

جان برای تو جهان در بازد

دل چو عشق تو درآید به میان

هرچه دارد به میان در بازد

ور بگوید که که را دارد دوست

سر به دعوی زبان در بازد

هر که در کوی تو آید به قمار

دل برافشاند و جان در بازد

هر که یک جرعه می عشق تو خورد

جان و دل نعره‌زنان در بازد

جملهٔ نیک و بد از سر بنهد

همهٔ نام و نشان در بازد

هیچ چیزش به نگیرد دامن

گر همه سود و زیان در بازد

جان عطار درین وادی عشق

هر چه کون است و مکان در بازد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا