🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۲۸۷ : خاک از خواب عدم جست ز بیداری صبح

(ثبت: 173578)

خاک از خواب عدم جست ز بیداری صبح

چرخ یک تنگ شکر شد ز شکرباری صبح

دل ازان زلف و بناگوش چه گلها که نچید

بی اثر نیست فغان های شب و زاری صبح

نیست امید سحر عاشق دلسوخته را

شب این طایفه باشد خط بیزاری صبح

پیشتر زن که شود آتش خورشید بلند

بر فروز آتش آهی به طلبکاری صبح

صورت حشر که در پرده غیب است نهان

می توان دید در آیینه بیداری صبح

همچو خورشید دل زنده اگر می خواهی

صائب از دست مده دامن بیداری صبح

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا