🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۴۴۷ : بر زمین از ناز زلف او چو دامان می کشد

(ثبت: 173738)

بر زمین از ناز زلف او چو دامان می کشد

بوی پیراهن سر خود در گریبان می کشد

طره شمشاد را در خاک و خون خواهم کشید

شانه پردستی در آن زلف پریشان می کشد

گر خزان بر چهره رنگی دارد از گلزار عشق

انتقام عندلیبان از گلستان می کشد

ما سبکروحان به بوی سیب غبغب زنده ایم

سبزه ما آب از چاه زنخدان می کشد

تا نمی باقی بود در جویبار آبله

پای ما کی دست از خار مغیلان می کشد؟

یاد مژگان تو هر شب در حریم سینه ام

شانه از نشتر به زلف رشته جان می کشد

در حریم خلد اگر با حور همزانو شود

خاطر صائب به خوبان صفاهان می کشد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا