🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۴ : ای بناوک زده چشم تو یک اندازانرا

(ثبت: 163951)

ای بناوک زده چشم تو یک اندازانرا

کشته افعی تو در حلقه فسون سازانرا

جان ز دست تو ندانم به چه بازی ببرم

پشه آن نیست که بازیچه دهد بازانرا

دل چو دادم بتو عقلم ز کجا خواهد ماند

مال کی جمع شود خانه براندازانرا

عندلیبان سحر خوان چو در آواز آیند

می بیارید و بخوانید خوش آوازانرا

پای کوپان چو در آیند بدست افشانی

دست گیرند بیک جرعه سراندازانرا

زیردستان که ندارند بجز باد بدست

هر نفس در قدم افتند سرافرازانرا

با تو خواجو چه شد ار زانکه نظر می‌بازد

دیده نتوان که بدوزند نظر بازان را

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا